فضیلتهای حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
به وب سایت من خوش آمدید

ایستادن در هنگام نماز چه فایده ای دارد؟

  تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان محراب و آدرس mahdiabed2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 56
بازدید هفته : 157
بازدید ماه : 157
بازدید کل : 16461
تعداد مطالب : 68
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


کسب درآمد

نام و نام خانوادگي
پست الکترونيکي
مبلغ به تومان

آمار مطالب

کل مطالب : 68
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 15
باردید دیروز : 56
بازدید هفته : 157
بازدید ماه : 157
بازدید سال : 824
بازدید کلی : 16461
فضیلتهای حضرت فاطمه(سلام الله علیها)

 


هم‏اکنون که نگارنده، مشغول تنظیم این بخش از گفتارهای کتاب حاضر است، دهها کتاب مختلف، از نویسندگان و متفکران اطراف و اکناف جهان را پیش روی خود دارد، که در فصل فصل هر کدام از این کتب و رسالات، شخصیت و زندگی پربار و افتخارآمیز آن حضرت، از ابعاد مختلف مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. از آنجا که نقل و بررسی مجموع آن گفته‏ها و نوشته‏ها، در این مجال اندک به هیچ وجه ممکن و میسر نیست، ناگزیر سعی می‏شود که در این فصل کتاب، برخی از نقطه‏نظرهای چند تن از انبوه نویسندگان و متفکران مختلف، به اختصار نقل و بازگویی شود. با این امید که خوانندگان این نوشتار، تنها با مختصری از بازتاب عظمت روح و شموخ مقام علمی و معنوی و مذهبی آن بانوی بزرگ اسلام، در جهان تحقیق و نگارش آشنا شوند، و انعکاس نیمرخ آن چهره‏ی درخشان را در آئینه‏ی کتابها و رسالات نظاره کنند. در این بخش، نخست قسمتی از آرای دانشمندان غیر اسلامی بازگو می‏شود و سپس آرا و نظرات مشاهیر صاحبنظران اسلامی منعکس می‏گردد.

 

 

نخست از یک نویسنده و شاعر و ادیب مسیحی به نام «سلیمان کتانی» که دارای تألیفات مشهور و موفقی در چهره‏نگاری شخصیتهای اسلامی است، مطلب را آغاز می‏کنیم.

 

 

برای آشنایی با وی لازم به تذکر است که: چند سال قبل، کتابخانه‏ی عربی اسلامی در نجف اشرف، مسابقه‏ای در میان عموم نویسندگان عرب ترتیب داد، تا درباره‏ی شخصیت والا و ممتاز مولای متقیان علی بن ابیطالب (ع) قلمفرسایی کنند. در آن مسابقه، نویسنده‏ی چیره‏دست لبنانی، و ادیب و شاعر صاحب انصاف نصرانی، آقای سلیمان کتانی، با نوشتن کتابی تحت عنوان «الإمام علی نبراس و متراس» شرکت جست. پس از بررسی تمام کتب و آثار شرکت داده شده در مسابقه، کتاب سلیمان کتانی مقام نخست را به دست آورد و نویسنده مزبور برنده‏ی جایزه‏ی اول شد.

 

 

بار دوم، همان کتابخانه، نگارش کتابی را در مورد شخصیت درخشان بانوی بزرگ اسلام، فاطمه زهرا (ع) به مسابقه گذاشت و نویسندگان و محققان و شخصیت‏های علمی و ادبی متعددی در این مسابقه شرکت جستند. این بار نیز نویسنده‏ی مسیحی نامبرده با نوشتن کتابی تحت عنوان «فاطمة الزهرا، وترٌ فی غمدٍ» (فاطمه زهرا، زهی در نیام) مقام نخست را به خود اختصاص داد و برنده‏ی جایزه شد.

 

 

گرچه در این گزینش‏ها، در مرحله‏ی اول احتمال تشویق کردن یک فرد مسیحی که در عالم مسایل اسلامی به تحقیق و نگارش پرداخته است بی‏وجه نیست. و باز گرچه همین امر، در صورتی که نوشته‏های شرکت‏کنندگان در مسابقه در سطح مساوی و برابر قرار داشته باشند، خود می‏تواند مجوز برنده شدن یک فرد مسیحی در مسابقه باشد، ولی با مطالعه‏ی کتاب مزبور روشن می‏شود که این حد اطلاعات و آگاهی و این شور و حماسه قابل تحسین است که یک فرد بیگانه و خارج از اسلام، آنچنان از غنای فرهنگی و ادبی و احساسی و عاطفی سرشار باشد که در مورد یک شخصیت اسلامی کتاب بنویسد، و در جمع نویسندگان مسلمان شرکت جوید و عرض وجود کند و تا حدود زیادی هم به حقیقت مطلب برسد. لذا اگر کتاب او حائز مقام اول و برنده‏ی جایزه می‏گردد، جای حرفی و بحثی نیست، چرا که شخصیت زهرا اطهر (ع) یک شخصیت جهانی و الهی است که عموم مردم در مورد او حق اظهار نظر و قلمفرسایی دارند، و سخن دوست را، از هر زبان و قلمی که انسان بشنود و بخواند، زیبا و پسندیده است و مصداق «الفضل ما شهدت به الأعداء» خواهد بود. امروزه که شخصیت جمیله بوپاشاها، ایندیرا گاندی‏ها، فلورانس‏ها، الیزابت‏ها و بنت‏الهدی‏ها و نظایر آن در سطح وسیعی از جهان مورد تجزیه و تحلیل قرار می‏گیرد، آیا جا ندارد که شخصیت فوق‏العاده والای این بانوی بزرگ اسلامی در عرصه‏ی جهانی مورد معرفی و شناسایی قرار گیرد؟

 

 

نویسنده‏ی مورد بحث، درباره‏ی شخصیت زهرا، شعر و حماس به کار می‏برد، سمفونی احساساتش اوج می‏گیرد و بهترین شورها و عواطف شاعرانه را نثار او می‏کند...

 

 

او در آغاز کتابش می‏نویسد: «فاطمه‏ی زهرا (ع) مقامی والاتر از آن دارد که سندهای تاریخی و روایتی به سوی او اشاره کنند، و گرامی‏تر از آن است که شرح حال گونه‏ها به جانب وی راهنما باشند. فاطمه (علیهاالسلام) را همین چهارچوب کافی است که: وی دختر محمد (ص) و همسر علی (ع) و مادر حسن و حسین (ع) و بزرگ بانوی جهان است». [1]

 

 

و در پایان کتابش می‏گوید: «فاطمه، ای دخت مصطفی! ای روشن‏ترین چهره‏ای که زمین را بر روی دو کتف خود بلند کرد، تو جز دو نوبت برای زمین لبخند نزدی: یک بار در سیمای پدر، آن دم که در بستر آرمیده بود و تو را مژده‏ی قرب وصل می‏داد لبخند زدی. و لبخندی دیگر، بدان هنگام گرداگرد لبان تو می‏گردید که جان بر لب داشتی و واپسین دم خویش را فروفرستادی... تو همیشه با محبت زیست کردی، تو با پاکی و پاکدامنی زیستی، برای پاکیزه‏ترین مادری که دو ریحانه زادی و پروردی و بر قامت آن دو جامه‏ای از خز بخشندگی پوشاندی... تو زمین را همراه با لبخندی استهزاآمیز رها کردی و به ابدیت پیوستی، ای دختر پیامبر! ای همسر علی! ای مادر حسن و حسین، و ای بزرگ بانوی بانوان همه جهانها و اعصار» [2]

 

 

و باز در جای دیگر می‏نویسد: «قهرمانی نیرویی نیست که مستند به تن و بازو باشد، یا مستند به تاج و تخت، بلکه قهرمانی چیزی است که منطق عقل، رشد و فهم را به کار گیرد، آنگاه هدف‏ها را تعیین کند و برنامه را ترسیم نماید. و قهرمانی زهرا، چیزی جز این معنی بزرگ نبود. از این رو از هر چه عامل روشنایی دیگران می‏شد بهره گرفت، بی آنکه بازوان ناتوان و نزار، و پهلوهای لاغر و نحیف وی در این خواست از مؤثر باشد». [3].

 

 

 

 

 

لوئی ماسینیون محقق فرانسوی

 

 

 

 

 

مستشرق و پژوهشگر معروف فرانسوی، لویی ماسینیون که مدتی از عمر خود را وقف شناخت حضرت فاطمه‏ی زهرا (علیهاالسلام) ساخته، در زمینه‏ی شناخت آن حضرت، با گام‏های تحقیق پیش رفته و تلاش و کوشش بسیار به عمل آورده است. وی رساله‏ی محققانه‏ای در مورد مباهله‏ی مسیحیان «نجران» با پیامبر اسلام، که در سال دهم هجری در مدینه صورت گرفت، نوشته که در آن نکته‏های جالب توجه فراوانی مطرح شده است. در آن رساله می‏گوید:

 

 

«اوراد و دعاهای ابراهیم (ع) از وجود دوازده نور که منشعب از فاطمه هستند خبر می‏دهد...

 

 

تورات موسی از آمدن محمد (ص) و دختر پربرکت او، و دو آقازاده به مانند اسماعیل و اسحق (حسن و حسین) نوید می‏دهد...

 

 

و انجیل‏های عیسی (ع) از آمدن احمد (ص) نوید می‏دهد، و نیز بشارت می‏دهد که دختر پربرکتی خواهد داشت که دو پسر به دنیا می‏آورد...» [1]

 

 

لوئی ماسینیون محقق فرانسوی

 

 

 

 

 

مستشرق و پژوهشگر معروف فرانسوی، لویی ماسینیون که مدتی از عمر خود را وقف شناخت حضرت فاطمه‏ی زهرا (علیهاالسلام) ساخته، در زمینه‏ی شناخت آن حضرت، با گام‏های تحقیق پیش رفته و تلاش و کوشش بسیار به عمل آورده است. وی رساله‏ی محققانه‏ای در مورد مباهله‏ی مسیحیان «نجران» با پیامبر اسلام، که در سال دهم هجری در مدینه صورت گرفت، نوشته که در آن نکته‏های جالب توجه فراوانی مطرح شده است. در آن رساله می‏گوید:

 

 

«اوراد و دعاهای ابراهیم (ع) از وجود دوازده نور که منشعب از فاطمه هستند خبر می‏دهد...

 

 

تورات موسی از آمدن محمد (ص) و دختر پربرکت او، و دو آقازاده به مانند اسماعیل و اسحق (حسن و حسین) نوید می‏دهد...

 

 

و انجیل‏های عیسی (ع) از آمدن احمد (ص) نوید می‏دهد، و نیز بشارت می‏دهد که دختر پربرکتی خواهد داشت که دو پسر به دنیا می‏آورد...» [1]

 

 

دعای توسل و آثار آن

 

 

 

 

 

علامه مجلسی ره فرموده که در بعضی از کتب معتبره نقل کرده‏اند از محمد بن بابویه که این دعا توسل را از ائمه علیهم‏السلام روایت کرده است و گفته است در هیچ امری نخواندم مگر آنکه اثر اجابت را به زودی یافتم اینست دعا:

 

 

اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمة، محمد صلی اللَّه علیه و اله، یا اباالقاسم یا رسول‏اللَّه، یا امام الرحمة یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا اباالحسن یا امیرالمؤمنین، یا علی بن ابی‏طالب، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا فاطمة الزهراء یا بنت محمد، یا قرة عین الرسول، یا سیدتنا و مولاتنا، انا توجهنا واستشفعنا و وسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیهة عنداللَّه، اشفعی لنا عنداللَّه، یا ابامحمد یا حسن بن علی، ایها المجتبی یابن رسول‏اللَّه، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا اباعبداللَّه یا حسین بن علی، ایها الشهید یابن رسول‏اللَّه، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا اباالحسن یا علی بن الحسین، یا زین‏العابدین یابن رسول‏اللَّه، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا اباجعفر یا محمد بن علی، ایها الباقر یابن رسول‏اللَّه، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا اباعبداللَّه یا جعفر بن محمد، ایها الصادق یابن رسول‏اللَّه، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا اباالحسن یا موسی بن جعفر، ایها الکاظم یابن رسول‏اللَّه، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا اباالحسن یا علی بن موسی، ایها الرضا یابن رسول‏اللَّه، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا اباجعفر، یا محمد بن علی، ایها التقی الجواد یابن رسول‏اللَّه، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا اباالحسن یا علی بن محمد، ایها الهادی النقی یابن رسول‏اللَّه، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا ابامحمد یا حسن بن علی، ایها الزکی العسکری یابن رسول‏اللَّه، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه، یا وصی الحسن والخلف الحجة، ایها القائم المنتظر المهدی، یابن رسول‏اللَّه، یا حجة اللَّه علی خلقه، یا سیدنا و مولینا، انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی اللَّه، و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عنداللَّه، اشفع لنا عنداللَّه.

 

 

پس حاجات خود را بطلبد که برآورده می‏شود انشاءاللَّه تعالی، و در روایت دیگر وارد شده که بعد از این بگوید: یا سادتی و موالی، انی توجهت بکم، ائمتی و عدتی لیوم فقری و حاجتی الی اللَّه، و توسلت بکم الی اللَّه، واستشفعت بکم الی اللَّه، فاشفعوالی عنداللَّه، واستنقذونی من ذنوبی عنداللَّه، فانکم وسیلتی الی اللَّه، و بحبکم و بقربکم ارجو نجاة من اللَّه فکونوا عنداللَّه رجائی، یا سادتی یا اولیاء اللَّه، صلی اللَّه علیهم اجمعین، و لعن اللَّه اعداء اللَّه ظالمیهم من الاولین والاخرین، امین رب‏العالمین

 

 

 

 

 

دعای نور و آثار آن

 

 

 

 

 

بسم اللَّه الرَّحمن الرَّحیم، بسم اللَّه النُّور، بسم اللَّه نور النُّور، بسم اللَّه نور علی نور، بسم اللَّه الذی هو مدبِّر الامور، بسم اللَّه الذی خلق النُّور من النُّور، الحمد للَّه الذی خلق النُّور من النُّور، و انزل النُّور علی الطُّور، فی کتابٍ مسطورٍ، فی رقٍ منشورٍ، بقدرٍ مقدورٍ، علی نبّی محبورٍ، الحمد للَّه الذی هو بالعزِّ مذکورٌ، و بالفخر مشهورٌ، و علی السرَّاء والضرَّاء مشکورٌ، و صلی اللَّه علی سیدنا محمدٍ و اله الطَّاهرینَ.

 

 

سلمان گفت: چون از حضرت فاطمه علیهاالسلام آموختم آن را به خدا قسم به بیشتر از هزار نفر از اهل مکه و مدینه که مبتلا به تب بودند آموختم پس همه شفا یافتند باذن خدایتعالی.

 

 

زیارت حضرت زهرا

 

 

 

 

 

یا ممتحنة امتحنک اللَّه الذی خلقک قبل ان یخلقک، فوجدک لما امتحنک صابرة، و زعمنا انَّا لک اولیاء و مصدِّقون، و صابرون لکلِّ ما اتانا به ابوک صلی اللَّه علیه و اله، و اتی به وصیُّه، فانَّا نسئلک ان کنَّا صدَّقناک، الا الحقتنا بتصدیقنا لهما، لنبشر انفسنا بانَّا قد طهرنا بولایتک. و مستحب است نیز آنکه بگوید: السَّلام علیک یا بنت رسول‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت نبی‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت حبیب‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت خلیل‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت صفی‏اللَّه، السَّلام علیک یا یا بنت امین‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت خیر خلق‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت افضل انبیاء اللَّه و رسله و ملائکته، السَّلام علیک یا بنت خیر البریة، السَّلام علیک یا سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین، السَّلام علیک یا زوجة ولی اللَّه و خیر الخلق بعد رسول‏اللَّه، السَّلام علیک یا امَّ الحسن والحسین سیدی شباب اهل‏الجنة، السَّلام علیک ایَّتها الصدیقة الشَّهیدة السَّلام علیک ایتها الرَّضیة المرضیَّة، السَّلام علیک ایتها الفاضلة الزکیة، السَّلام علیک ایتها الحوراء الانسیَّة، السَّلام علیک ایتها التَّقِیَّةُ النَّقِیَّة، السَّلام علیک ایَّتها المحدَّثة العلیمة السَّلام علیک ایتها المظلومة المغصوبة، السَّلام علیک ایَّتها المضطهدة المقهورة، السَّلام علیک یا فاطمة بنت رسول‏اللَّه و رحمة اللَّه و برکاته، صلی اللَّه علیک و علی روحک و بدنک اشهد انک مضیت علی بینة من ربک، و ان من سرک فقد سر رسول‏اللَّه صلی اللَّه علیه و اله، و من جفاک فقد جفا رسول‏اللَّه صلی اللَّه علیه و اله، و من اذاک فقد اذی رسول‏اللَّه صلی اللَّه علیه و اله، و من وصلک فقد وصل رسول‏اللَّه صلی اللَّه علیه و اله، و من قطعت فقد قطع رسول‏اللَّه صلی اللَّه علیه و اله، لانک بضعة منه و روحه الذی بین جنبیه، کما قال صلی اللَّه علیه و اله، اشهد اللَّه و رسله و ملائکته انی راض عمن رضیت عنه، ساخط علی من سخطت علیه، متبرء ممن تبرئت منه، موال لمن والیت، معاد لمن عادیت، مبغض لمن ابغضت، محب لمن احببت، و کفی باللَّه شهیدا و حسیبا و جازیا و مثیبا. پس صلوات می‏فرستی بر حضرت رسول و ائمه اطهار علیهم‏السلام. مؤلف گوید: که ما در روز سوم جمادی الآخرة زیارتی دیگر برای حضرت فاطمه صلوات‏اللَّه‏علیها نقل کردیم و علماء نیز زیارت مبسوطی برای آن مظلومه نقل کرده‏اند و آن مثل همین زیارت است که از شیخ نقل کردیم اول آن: (السَّلام علیک یا بنت رسول‏اللَّه) است تا (اشهد اللَّه و رسله و ملائکته) که از اینجا به بعد به این نحو است: اشهد اللَّه و ملائکته انی ولی لمن والاک، و عدو لمن عاداک، و حرب لمن حاربک، انا یا مولاتی بک و بابیک و بعلک، و الائمة من ولدک موقن، و بولایتهم مؤمن، و لطاعتهم ملتزم، اشهد ان الدین دینهم، والحکم حکمهم، و هم قد بلغوا عن اللَّه عزَّ و جلَّ، و دعوا الی سبیل‏اللَّه بالحکمة والموعظة الحسنة، لا تاخذهم فی اللَّه لومة لائم، و صلوات اللَّه علیک و علی ابیک و بعلک، و ذریتک الائمة الطاهرین، اللهم صل علی محمد و اهل بیته، و صل علی البتول الطاهرة، الصدیقة المعصومة، التقیة النقیة، الرضیة المرضیة، الزکیة الرشیدة، المظلومة المقهورة، المغصوبة حقها، الممنوعة ارثها، المکسورة ضلعها، المظلوم بعلها، المقتول ولدها، فاطمة بنت رسولک و بضعة لحمه، و صمیم قلبه، و فلذة کبده، و النخبة منک له، والتحفة خصصت بها وصیه، و حبیبة المصطفی، و قرینة المرتضی، و سیدة النساء، و مبشرة الاولیاء، حلیفة الورع والزهد، و تفاحة الفردوس، والخلد التی شرفت مولدها بنساء الجنة، و سللت منها انوار الائمة، و ارخیت دونها حجاب النبوة، اللهم صل علیها صلوة تزید فی محلها عندک و شرفها لدیک، و منزلتها من رضاک، و بلغها منا تحیة و سلاما، و اتنا من لدنک فی حبها فضلا و احسانا، و رحمة و غفرانا انک ذوالعفو الکریم. مؤلف گوید: که شیخ در تذهیب فرمود: که آنچه روایت شده در فضل زیارت آن معظمه بیشتر است از آنکه احصاء شود. و علامه مجلسی از مصباح‏الانوار نقل کرده که از حضرت فاطمه صلوات‏اللَّه‏علیها روایت شده که فرمود: پدرم با من فرمود: که هر که بر تو صلوات بفرستد بیامرزد حق تعالی او را و محلق سازد او را به من در هر جا که باشم از بهشت

 

 

نماز حضرت زهرا

 

 

 

 

 

و از جمله نمازها نماز حضرت فاطمه علیهاالسلام است. روایت شده که حضرت فاطمه علیهاالسلام دو رکعت نماز می‏کرد که جبرئیل تعلیم او کرده بود در رکعت اول بعد از سوره‏ی حمد صد مرتبه سوره‏ی قدر و در رکعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سوره‏ی توحید می‏خواند و چون سلام می‏گفت این دعا را می‏خواند: سبحان ذی العز الشامخ المنیف، سبحان ذی الجلال الباذخ العظیم، سبحان ذی الملک الفاخر القدیم، سبحان من لبس البهجة والجمال، سبحان من تردی بالنور والوقار، سبحان من یری اثر النمل فی الصفا، سبحان من یری وقع الطیر فی الهواء، سبحان من هو هکذا لا هکذا غیره. و سید گفته است که روایت دیگر وارده شده است که بعد از این نماز تسبیح مشهور حضرت فاطمه علیهاالسلام را که بعد از هر نماز خوانده می‏شود بخواند و بعد از آن صد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد. و شیخ در مصباح المتهجدین فرموده نماز حضرت فاطمه علیهاالسلام دو رکعت است در رکعت اول حمد و صد مرتبه قدر در رکعت دوم حمد و صد مرتبه توحید و چون سلام داد تسبیح زهرا علیهاالسلام بخواند پس بگوید سبحان ذی العز الشامخ تا آخر تسبیح که ذکر شد. پس فرمود سزاوار است کسی که این نماز را بجا می‏آورد چون از تسبیح فارغ شود زانوها و ذراعها را برهنه نماید و بچسباند همه‏ی مواضع خود را بر زمین بدون حاجز و حائلی و حاجت بخواهد و دعا کند آنچه می‏خواهد و بگوید در همان حال سجده: یا من لیس غیره رب یدعی، یا من لیس فوقه اله یخشی، یا من لیس دونه ملک یتقی، یا من لیس له وزیر یؤتی، یا من لیس له حاجب یرشی، یا من لیس له بواب یغشی، یا من لا یزداد علی کثرة السؤال الا کرما و جودا، و علی کثرة الذنوب الا عفوا و صفحا، صل علی محمد و ال محمد، وافعل بی کذا و کذا. و به جای این کلمه حاجات خود را از خدا بخواهد. نماز دیگر از حضرت فاطمه علیهاالسلام شیخ و سید روایت کرده‏اند از صفوان که محمد بن علی حلبی روز جمعه خدمت حضرت صادق علیه‏السلام شرفیاب شد و سؤال کرد که می‏خواهم مرا عملی تعلیم فرمائی که بهترین اعمال باشد در این روز، حضرت فرمود: که من نمی‏دانم کسی را که بزرگتر باشد نزد رسول خدا (ص) از حضرت فاطمه (س) و نمی‏دانم چیزی را افضل از آنچه تعلیم کرد پیغمبر (ص) فاطمه را فرمود: که هر که صبح کند در روز جمعه پس غسل کند و قدمها را بگستراند و چها رکعت نماز کند بدو سلام بخواند در رکعت اول بعد از حمد توحید پنجاه مرتبه و رکعت دوم بعد از حمد والعادیات پنجاه مرتبه و در رکعت سوم بعد از حمد «اذا زلزلت» پنجاه مرتبه و در رکعت چهارم بعد از حمد «اذا جاء نصراللَّه» پنجاه مرتبه و این سوره‏ی نصر است و آخر سوره‏ایست که نازل شده و چون از نماز فارغ شود این دعا بخواند:

 

 

الهی و سیدی من تهیا او تعبی او اعد او اعد او استعد، لوفادة مخلوق رجاء رفده، و فوائده و نائله، و فواضله و جوائزه، فالیک یا الهی کانت تهیئتی و تعبیتی، و اعدادی و استعدادی، رجاء فوائدک و معروفک، و نائلک و جوائزک، فلا تخیبنی من ذلک، یا من لا تخیب علیه مسئلة السائل، و لا تنقصه عطیة نائل، فانی لم اتک بعمل صالح قدمته، و لا شفاعة مخلوق رجوته، اتقرب الیک بشفاعته، الا محمدا و اهل بیته صلواتک علیه و علیهم، اتیتک ارجو عظیم عفوک، الذی عدت به علی الخطائین عند عکوفهم علی المحارم، فلم یمنعک طول عکوفهم علی المحارم ان جدت علیهم بالمغفرة، و انت سیدی العواد بالنعماء، و انا العواد بالخطاء، اسئلک بحق محمد و اله الطاهرین، ان تغفر لی ذنبی العظیم، فانه لا یغفر العظیم الا العظیم، یا عظیم یا عظیم یا عظیم یا عظیم یا عظیم یا عظیم یا عظیم. مؤلف گوید: که سید بن طاووس در جمال الاسبوع از برای هر یک از ائمه علیهم‏السلام نمازی با دعا ذکر نموده شایسته است در اینجا ذکر شود.

 

 

فرموده: نماز امام حسن علیه‏السلام در روز جمعه و آن چهار رکعت است مثل نماز امیرالمؤمنین علیه‏السلام. نماز دیگر از آن حضرت در روز جمعه و آن نیز چهار رکعت است در هر رکعت حمد یک مرتبه و قل هو اللَّه احمد بیست و پنج مرتبه.

 

 

انگشتر حضرت زهرا

 

 

 

 

 

یکی از افرازهای زینتی برای زنان و مردان از قدیم‏الایام انگشتر بوده و هست. اما آنچنانکه از روایات دینی و از سیره پیامبر صلی اللَّه علیه و آله [1]  و ائمه طاهرین برمی‏آید جنبه تزئینی انگشتر در فرهنگ دینی به عنوان هدف اول و آخر نیست بلکه استفاده از انگشتر جنبه متذکر بودن به اسماء الهی داشته به نوعی پناهندگی به اسماء حضرت حق از مکائد شیطانی و غفلتها است.

 

 

علاوه بر این نقش انگشتر، خود علامت و نشان‏دهنده ویژگیهایی در مورد اولیاء خدا است. به همین دلیل نقش انگشتری آنان متفاوت از همدیگر بوده است.

 

 

از اقوال تاریخی نقل شده در مورد زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام ثابت می‏شود ایشن دارای انگشتری به جنس نقره و نقش مخصوص که مزین به اسماء متبرکه الهی یا پیامهای معنوی دیگر است، بوده‏اند.

 

 

نقش انگشتری آن حضرت امن المتوکلون، (آنان که توکل می‏کنند، در امانند) بود. و نیز گفته شده که نقش آن اللَّه ولی عصمتی، (خداوند نگهدار و ولی عصمت و پاکی من است) بوده است. گفته شده است که انگشتر حضرت نقره‏ای و نقش آن نعم القادر اللَّه و یا امن المتوکلون بود و یادآور شده‏اند که نقش این کلمات در نگین انگشتری تأثیر عجیبی در دفع دشمنان و نگهداری اموال و اولاد و بدن از شر انس و جن و شیاطین و تمام ناراحتی‏ها و آفات و بدیها و بلیات دارد. و گفته شده است که نقش انگشتر آن حضرت نقش انگشتری حضرت سلیمان بن داود یعنی سبحان من الجم الجن بکلماته بوده است. [2]

 

 

آب حیات

 

 

O

 

 

دوازده سال است که روح نجابت- فاطمه علیهاالسلام- در مسیر مسافرت قدم نهاده؛و مگر انسان در عین این که مسافر است، خود یک «سفر» نیست؟ عمر فاطمه علیهاالسلام شاید کوتاه باشد؛ اما مسافرتی است پر عظمت؛ سفری که از فرش خاک تا عرش افلاک، از انسان تا خدا و از «نبودن» تا «شدن» برای «بودن» ادامه دارد. لذا زندگانی فاطمه علیهاالسلام- مسافر کوی یار- تفسیر یک سفر بزرگ است.

 

 

در مسافرتم درمی‏یابم که تمام دنیا به این نمی‏ارزد که حتی پوست و پوشال ناچیزی را از دهان موری دانه کش به ستم بستانم. پیش پایم را خوب می‏پایم تا از کنار خط سفر جمعی از مورچه‏های تلاشگر که مشغول کارند، بدون لگد کردن این مخلوقات خستگی‏ناپذیر، از راه خود بروم. دانه گندمی به این سو و آن سو کشیده می‏شود. می‏نشینم تا خوب تماشا کنم. مورچه‏ای است کوچک‏تر از توشه‏ای که به دوش کشیده؛ هفت مرتبه سبک‏تر از دانه. با وجود گرمی هوا، اصلاً عرق نکرده، و در راهی که تا لانه

 

 

 

 

 

[ صفحه 87]

 

 

 

 

 

کشیده شده است، حرکت می‏کند و آن چنان دقیق که گویی بر «صراط» است.

 

 

انگشت حرص بر دانه می‏گذارم. اندکی تلاش می‏کند تا زادش را از دست دزد دانه بگیرد، و چون من دست برنمی‏دارم او دست می‏کشد و سخاوتمندانه دانه را واگذار می‏کند. شاید از نوادگان موری است که پای ملخی را بعنوان تحفه به پادشاه زمانش- حضرت سلیمان علیه‏السلام- پیشکش کرد. دانه را جلو همان مورچه- که اکنون مقداری دور شده است- می‏گذارم اما نمی‏پذیرد، اصرار می‏کنم، قبول نمی‏کند،تمنّا می‏کنم، امتناع می‏ورزد. دو دستی تقدیمش می‏کنم، رد می‏کند. پیش می‏گذارم، پس می‏زند. حتماً در دل می‏گوید: تو بدان محتاج‏تری! چرا که به زور و ستم از دستم گرفتی.

 

 

دانه را جلو لانه می‏گذارم تا یکی آن را ببرد، همه دانه را بو می‏کنند ولی بی‏اعتنا از کنارش می‏گذرند. تعدادی مورچه در حال پاک کردن لانه و آشیانه‏شان هستند، از خس و خاشاک سیلی که دقایقی قبل خانه و کاشانه‏شان را فراگرفته بود.مدخل لانه عین دهانه آتشفشان شده است. این ها گلوله‏های گِل هستند که کارگران از لانه خود بیرون آورده‏اند. دانه را در دهانه لانه می‏اندازم و روانه می‏شوم.امیدوارم از ظلم من، همه مورچگان درگذرند!

 

 

رود را چون کلافی پیمودم تا سر نخ آن را به دست آورم. منشأ رودخانه، چشمه است. چشمه نیز از دل کوه- که همچون «سفره مرتضی علی علیه‏السلام» بیدریغ گشوده است- تغذیه می‏کند و اینها همه از سخاوت‏های باران است که بر کوهستان باریده است.

 

 

 

 

 

[ صفحه 88]

 

 

 

 

 

چشم‏های این کوه خندان است و چشمه‏هایش گریان. و چشمه‏ای که به وصلش رسیده‏ام، جوان است و پر از جوشش زندگی و کوشش زایندگی. دقیق‏تر می‏شوم، از دل ذرات خاک و ماسه آبی صاف و خنک و زلال، همچون شیر از پستان مادر می‏جوشد و به داخل حوضچه تزریق می‏شود. حرکت آب تازه و زلال را در دل حوضچه تا چشمه براحتی می‏بینم. حتی حرکات خطوط سایه‏اش را بر کف می‏توان به تماشا نشست.

 

 

چندین حشره‏ی پا بلند، سوار بر سطح آب مشغول بازی و شادی هستند. نمی‏دانم چرا نامشان را نمی‏دانم. شاید اینها مرزبانان برزخ آب و خشکی‏اند. دست‏هایم را می‏شویم تا آب بخورم، خنکای آب تا عمق جانم نفوذ می‏کند، کف دستانم را پر از آب گوارا می‏کنم اما فرومی‏ریزم. به قانون و قاعده چوپان دشت، دست‏هایم را پشت ابروهای چشمه ستون می‏کنم و با دهان از دل چشمه آب می‏نوشم.

 

 

حال واقعاً چشیدم که آشامیدن آب از چشمه عشق، غیر از خوردن آب است. سایه‏ام که انگار تشنه‏تر است، تا عمق آب فرومی‏رود. عطش تشنگی‏ام قدری فروکش می‏کند. با دو مشت آب، چشم‏هایم را نیز می‏شویم. حالا نگاهم «جور دیگر» شده است. می‏بینم که «دیدن» غیر از «تماشا»ست. چشم در چشمان جوشان چشمه می‏دوزم و از او می‏پرسم:

 

 

&nb

تعداد بازدید از این مطلب: 537
موضوعات مرتبط: گالری , ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود